آزران

خدایا بگیر از من ، هر آنچه که ترا از من می گیرد. جملات زیبا (امیرکبیر) زیبا نوشتن هنر نیست , عمل به نوشته های زیبا هنر است.

آزران

خدایا بگیر از من ، هر آنچه که ترا از من می گیرد. جملات زیبا (امیرکبیر) زیبا نوشتن هنر نیست , عمل به نوشته های زیبا هنر است.

آزران

بسم ا... الرحمن الرحیم
برمشامم میرسد هر جمعه بوی انتظار
بردلم ترسم بماند آرزوی وصل یار
تشنه ی دیدار یارم، معصیت مهلت بده
تا بمیرم دررکابش با کمال افتخار
جهت تعجیل در امر فرج صلواتی هدیه کنیم.
إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حِیلَتِی یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ وَ یَا عَلامَ الْغُیُوبِ وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْ ذُنُوبِی کُلَّهَا بِحُرْمَهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

خداى من،دلم در پرده‏ هاى ظلمت پوشیده شده و جانم دچار کاستى گشته و عقلم مغلوب هواى نفسم شده و هواى نفسم بر من چیره آمده،طاعتم اندک،و نافرمانیم بسیار، و زبانم اقرارکننده به گناهان است،چاره من چیست اى پرده ‏پوش عیبها،اى داناى نهان‏ ها،اى‏ برطرف ‏کننده غمها،همه گناهان مرا بیامرز،به احترام محمّد و خاندان محمّد،اى آمرزنده،اى آمرزنده،اى آمرزنده‏ به مهربانیت اى مهربان‏ترین مهربانان.
به نام خداوندی که به من قدرت نوشتن داد تا احساسهایم را بنویسم.
خدایا:
به من آرامش ده : تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم.
دلیری ده: تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم.
بینش ده: تا تفاوت این دو را بدانم.
مرافهم ده: تامتوقع نباشم دنیا ومردم دنیامطابق میل من رفتار کنند.
خدایا بگیر از من ، هر آنچه که ترا از من می گیرد.
معرفی روستای آزران:
روستای آزران از توابع شهر برزک در 72 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان کاشان واقع شده است این روستا در منطقه ای کوهستانی و متصل به کوههای کرکس در ارتفاع تقریبا 2700 متری از سطح دریا ، با آب و هوایی معتدل در فصول بهار و تابستان و زمستانهای سرد قرار گرفته است . روستای آزران کاشان دارای یکهزار و 500 نفر ساکن در طول سال و 2 هزار و 500 نفر در ایام تابستان است.
محصولات کشاورزی:گل محمدی بااسانس34/. انگور،بادام،گردو،گندم،جو،سیب زمینی.
یکی از مراکز تولید بهترین گلاب عطری و عرقیات گیاهی شهر کاشان می باشد.
27 شهید تقدیم انقلاب نموده است.

نویسندگان
پیوندها
آخرین نظرات
هود گفت : « جایگاه تو را در بهشت برین قرار می دهد و زندگانی جاوید به تو خواهد داد.» شداد اوصاف بهشت را از هود پرسید . آن حضرت گوشه ای از خصوصیات بهشت را برایش بیان نمود . شداد گفت اینکه چیزی نیست من خود می توانم بهشتی بهتر از آنچه تو گفتی تهیه نمایم .
از این رو در صدد ساختن شهری برآمد که شبیه بهشت برین باشد. یک نفر را پیش ضحاک تازی که خواهر زاده ی او بود فرستاد - در آن زمان ضحاک بر مملکت جمشید (ایران) حکومت میکرد - و از او خواست هرچه طلا و نقره می تواند فراهم سازد . ضحاک بنا بر دستور شداد هرچه توانست زر و زیور تهیه نمود و به شام فرستاد . شداد اشخاصی را به اطراف مملکت خویش فرستاد و در تهیه طلا و نقره و جواهر و مشک و عنبر جدیت فراوان نمود و استادان و مهندسین ماهر برای ساختن شهر بهشتی آماده کرد .
سپس در اطراف شام محلی که از نظر آب و هوا بی مانند بود انتخاب نمود . آنگاه دیوار آن شهر را دستور داد با بهترین اسلوب بسازند و در میان آن قصری از طلا و نقره بوجود آورند و دیوارهای آن را به جواهر و گوهر های گران قیمت بیارایند و در کف جویهای روان آن شهر به جای ریگ و سنگ ریزه جواهر بریزند . هم چنین درختهایی از طلا ساختند که بر شاخه های آنها مشک و عنبر آویخته بود و هر وقت باد می وزید بوی خوشی از آن درختها منتشر میشد .
گفته اند دوازده هزار کنگره از طلا که به یاقوت و جواهر آراسته بود بر گرد قصر او ساختند و
در مدت 500 سال هرچه سیم و زر و قدرت بود برای ایجاد آن شهر بکار برده شد تا اینکه به شداد خبر دادند آن بهشت که دستور داده بودید آماده گردیده است.
شداد پس از اطلاع با لشگری فراوان برای دیدن شهر حرکت کرد . چون به یک فرسخی شهر رسید آهوئی به چشمش خورد که پاهایش از نقره و شاخ هایش از طلا بود . از دیدن چنین آهوئی در شگفت شد و اسب از پی او بتاخت تا از لشکر خود جدا گردید.
ناگاه در میان بیابان سواری مهیب و وحشت آور پیش او آمد و گفت : « ای شداد خیال کردی با این عمارت که ساختی از مرگ محفوظ می مانی ؟ »
از این سخن لرزه بر تن شداد افتاد و گفت : تو کیستی ؟ جواب داد من ملک الموتم . پرسید به من چه کار داری و در این بیابان چرا مزاحم من شده ای ؟
عزرائیل گفت : « برای گرفتن جان تو آمده ام .»
شداد التماس کرد که مهلت بده یک بار باغ و بستان خود را ببینم . آنگاه هرچه می خواهی بکن .
عزرائیل گفت : «به من این اجازه را نداده اند » و در آن حال شداد از اسب در غلطید و روحش از قالب تن جدا شد و تمام لشگر او با بلائی آسمانی از میان رفتند و آرزوی دیدار بهشت را به گورستان برد .
نیز نقل شده که از عزرائیل پرسیدند . این قدر که تا کنون قبض روح مردم را کرده ای آیا تو را بر کسی رحم و شفقت حاصل شده است ؟ جواب داد : آری ، یکی بچه ای که در میان یک کشتی متولد شد و دریا طوفانی گردید و من مامور قبض روح مادر آن بچه شدم و آن نوزاد بر تخته پاره ای مانده و به جزیره ای افتاد ؛ دیگری بر شداد که بهشتی با آن زحمت ساخت و او را اجازه ندادند که یک مرتبه بهشت خود را ببیند.
در این موقع به عزرائیل خطاب شد : آن نوزادی که در کشتی متولد شد و به جزیره افتاد همان شداد بود که در کنف حمایت خود بدون مادر او را پروراندیم و آن همه نعمت و قدرت به او عنایت کردیم . ولی او از راه دشمنی ما در آمد و با ما دشمنی نمود1. اینک نتیجه دشمنی و کفر خود را فعلا در این دنیا دید تا چه رسد به عالم آخرت .

نظر یادتون نره

نظرات  (۴)

Greetings from Colorado! I'm bored to tears at work so I decided
to check out your blog on my iphone during lunch break.
I enjoy the information you provide here and can't wait to take a look when I get home.
I'm amazed at how quick your blog loaded on my mobile .. I'm not even using WIFI, just 3G ..
Anyhow, excellent blog!
Inhtgsis like this liven things up around here.
۲۶ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۰۸ محمدحسین بیات
خیلی خوب بود ممنون
سلام علیکم مومن
روز گرامیداشت مقام حضرت معصومه و روز تکریم مقام دختر بر شما بزرگوار مبارک
نماز یکشنبه های ماه ذی القعده فراموش نشود
عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">